۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

اصول و مبانی عرفان کیهانی

اصول ومبانی عرفان کیهانی



کتاب عرفان کیهانی ویرایش دوم

شامل اصول  ومبانی عرفان کیهانی . توصیه دارم همه دوستان با دقت یکبار دیگر مطالعه فرمایند

لینک از صحبتهای استاد ( از دمی با یار)

از : دمی با یار - آخر الزمان


مبحث دوم - 2012 - جنگهای تشعشعاتی - منجی و دجال

با توجه به ورود به سال 2012 یکی از مباحث جنجالی بین همراهان بحثهای آخرالزمان – امام عصر و دجال و جنگ آخرالزمان میباشد 
بسیاری از دوستان دارند دنبال نشانه هایی از امام زمان و دجال میگردند و معقتد هستند وارد مرحله جنگهای تشعشعاتی شده ایم
شاید شما هم دنبال جوابهایی برای سئوالات زیر باشید  
آیا 2012 سال ورود به عصر آخر میباشد ؟
آیا دجال و منجی ( ظهور ) کرده اند ؟
آیا برای ظهور دجال و یا منجی موعود مقدماتی لازم است ؟
آیا مقدمات ظهور مهیا شده است ؟
آیا قرار است بشریت به دین اشتراکی برسد  ؟
آیا نشانه هایی که در پیشگویی ها ذکر شده همگی درست میباشند ؟
آیا روح جمعی بشریت آمادگی پذیرش معرفت ارائه شده از هر دو طرف (منجی و دجال ) را دارد ؟

قابل توجه مربیان

طبقه بندی حلقه ها و رحمت های جاری در هر ترم




قابل توجه مربیان محترم:

حلقه های مربیگری دورۀ 2 :
1.  همفازی کیهانی  2.   اسکن دوگانگی   3.  همفازی کالبدی
*****************
حلقه های مربیگری دورۀ 3 :
1. کنترل ذهن
*****************
حلقه های مربیگری دورۀ 4 :
1.  کنترل دشارژ خارجی
2.  تشعشع مثبت 1 / تشعشع مثبت 2
3.  کنترل تشعشع منفی 1 / کنترل تشعشع منفی 2
4. کنترل تشعشع منفی 3 / کنترل تشعشع منفی 4
5. قطع ارتباط از شبکۀ منفی
6. تزکیۀ تشعشعاتی
*****************
حلقه های مربیگری دورۀ 5 :
1. کنترل دشارژ درونی     2. تیکهای شخصیتی    3. حلقۀ وحدت(ضدَّین)
4. من معنوی(همزاد)   5. بارش(شرح صدری)   6. حلقۀ روح جمعی(مثبت۱)
[تشعشع دفاعی چشمی]: در لابلای جلسات 1 تا 6 به صورت اتوماتیک به مربی تفویض می گردد و مربی اجازۀ تفویض آن را به دیگران ندارد.

از دکتر ویدا پیر زاده

راه کمال: این یادداشت در مجله دانش پزشکی (ویژه نامه تخصصی فرادرمانی شماره 6) در آذر ماه 1389 انتشار یافته است.

الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقًا ما تَرى في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئًا وَ هُوَ حَسيرٌ -
آن خدائی که هفت طبقه آسمان را آفرید، تو در خلق خدای رحمان هیچ تفاوتی نمی بینی، پس به دقت نظر کن. آیا هیچ فطور و اختلالی در نظام عالم به چشمت می خورد؟ نه، مسلماً اگر دوباره هم به آن نظر بیفکنی پلک چشمت از خستگی می افتد و اختلالی نخواهی یافت (سوره ملک، آیات 3 و 4(
علامه طباطبائی در جلد سی و نهم از تفسیر المیزان می فرمایند: «منظور از نبودن تفاوت در خلق، این است که تدبیر الهی در سراسر جهان زنجیروار متصل به هم است، موجودات با هم مرتبط اند، به این معنا که نتایج حاصله از هر موجودی عاید موجود دیگر می شود. در خلقت آسمان ها و زمين بنگر، آيا هيچ تفاوت و ناسازگارى در بين موجودات آن می بينى؟ و دوباره و سه باره و چند باره برگرد و نظر بيفكن، كه اگر چنين كنى نظرت خسته مى شود و از كار مى افتد، و هيچ تفاوتى نخواهى ديد. پس در اين دو آيه به اين نكته اشاره شده كه نظام جارى در عالم نظامى واحد است. . . اضافه کلمه خلق به رحمن، اشاره به این است که غایت و هدف از خلقت، رحمت عامه اوست».
حمد و سپاس خدایی راست که عالم امر و خلق را در کسوت نظام احسن به زیباترین چهره نمایاند و رابطه آن دو را به تناسب ظاهر و باطن گردانید «الَّذی اَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» (سوره سجده آیه: 7) و هر یک از حقایق هستی را در حد سعه وجودی خود، از کمال برخوردار نمود و همه را در یک نظام هماهنگ و هدفمند به سوی مقصد واحدی در حرکت قرار داد. زیبائی جهان آفرینش در نظام مندی آن است به گونه ای که هر مخلوقی با هماهنگی اجزاء درونی، با هدفی معین و راه و راهنمائی مشخص آفریده شده است لذا «نظام فاعلی» آن منسجم و عالمانه، «نظام غایی» آن مرتبط و حکیمانه و «نظام داخلی» آن هماهنگ و خردمندانه تعبیه شده است.
آن زمان که خداوند درباره موجوداتی از مجموعه جهان آفرینش سخن می گوید به گونه ای آن را تبیین می نماید که نشان دهنده پیوند او با پیکره و تمام اجزاء جهان امکان بوده، لذا به خوبی فهمیده می شود که مجموعه نظام آفرینش پیوندی ناگسستنی با مبداء خود دارد. این گستره و پیوند متقابل نشانه تحقق رحمانیت و جاری شدن آن است و حاکی از این یادداشت است که همه ذرات و اجزاء هستی به قدر استعداد خود از رحمانیت خداوندی بهره مند می شوند.
انسان خلق شده تا نسبت به خداوند رحمن معرفت پیدا کند و اگر بخواهد شناخت خود و جهان را صرفاً از راه علم بصورت مطلق انتظار داشته باشد، به نتیجه ای نخواهد رسید، چرا که خداوند نامتناهی را نمی توان در عالم مادی متناهی جستجو کرد.
بنابراین می توان گفت علوم تجربی که در حیطه موجودات جهان مادی به سخن آمده اند، ناظر به تبیین ادوار گذشتۀ یک پدیده مادی و تحولات کنونی و آینده او در بستر زمان، حرکت، مادّه و نظایر آنند و این همان پرداختن به سرگذشت «افقی» موجودات مادی است. به تعبیر دیگر تنها در خصوص محدوده نظام داخلی او بحث و تحصیل بعمل می آید.
لذا این علوم هیچ بحثی درباره نظام فاعلی و نظام غایی آنها ندارند و آن بحث ها را به جهان بینی که موضوع فلسفه و عرفان است واگذار نموده و در نتیجه بریده از مبداء و معاد به پدیده های جهان نظر می کنند و در این باره پژوهشی ندارد.
علی رغم مسیری که غرب در تشریح علوم تجربی طی کرده و به نتایج مطلوبی دست یافته است، با این حال روز به روز از مبدأ آفرینش و تفسیر نظام فاعلی و غایی آن فاصله گرفته، لیکن ما معتقدیم با گذار از علوم تجربی می توان راهی به سوی باطن جهان گشود؛ و با توسعه اندیشه «فرادرمانی» به موجودات دیگر، این بار تغییرات را در سلول و گیاه بر اثر «فرادرمانی» جستجو کرد و به نتایج چشمگیری همچون درمان انسان، در این حیطه نیز رسید.
در تجربیات بی سابقه اخیر گروه «فرادرمانی» دیده می شود که اثر این روش درمانی بر روی بافت پوست (در محیط آزمایشگاه) و گیاه قابل رؤیت و تجربه است و این موضوع نشان دهنده این است که سلول، گیاه و همه اجزای آفرینش از یک نظام واحد پیروی دارند و از حلقه های رحمانیت بهره می گیرند و این باعث رشد و اصلاح سلول و گیاه می گردد.
لذاست که ما مدعی این هستیم که اگر از لاک بررسی مادی صرف در علوم تجربی، خارج و به نظام فاعل و غایی آن نیز بپردازیم، می توانیم با علوم تجربی علاوه بر بررسی «افقی»، به سرگذشت «طولی» موجودات که همانا اثبات شعور در همه اجزاء هستی است، برسیم و به آنها بعنوان پدیده هائی در جهان که هر یک بعنوان «آیت» و علامت «مبداء جهان» هستند نگاه کنیم. بدین ترتیب می توان ضمن تفسیر ادوار گذشته و آینده پدیده ها، به توضیح سیر افقی و تبیین نظام فاعلی و مبداء نخستین و همچنین تشریح نظام غایی و نهایی آن که همان خداوند جهان است، پرداخت.
و این بررسی «کیفی» را علاوه بر بررسی های «کمی» موجودات عالم امکان، به عنوان دو بال نیرومند در بدنه نظام داخلی علوم تجربی مورد مداقه قرار داد، به آن قدرت پرواز داد و آن را از جامد و ایستا بودن به تحرک و پویائی که مشخصه وجودی آن است، رساند و فضای باز جهان بینی الهی را فرا راه علوم تجربی قرار داده، نسبت به آن ترغیب و تشویق نمود.
این دیدگاه به معنی زدودن اثرات منفی فرآیندهایی است که از مشخصه عارضی علوم تجربی در تاریخ غرب، طی پنج قرن گذشته بوده است که پیش از آن به متحول شدن ادراک انسان از خود و از افکار خود و از جهان پیرامونش منجر شده بود و می توان گفت در قرون پیش از رنسانس و انقلاب صنعتی، انسان سنتی که هنوز از خود و خدای خود بیگانه نبود، به عالم طبیعت به عنوان صحنه جمال و جلال الهی نظر می کرد و برگ سبز هر درختی را دفتری از معرفت کردگار و نشانی از عظمت و خلاقیت خداوند می دید ولی با چشم تنگ نظرانه علوم تجربی در غرب و در عصر حاضر، آن تقدس حیات به فراموشی سپرده شد و با طبیعت به عنوان مجموعه ای خالی از روح و ماشینی که تنها برای بهره کشی انسان آفریده شده، برخورد گردید.
حال به این نکته باید توجه کرد که ادراک کیفی نظام طبیعت تنها به شرط هماهنگی انسان با عالم معنی میسر است و این تفکر، بشر را قادر خواهد ساخت که آثار تجلی خداوند را در چهره اشیاء ببیند و صدای نیایش آنها را بشنود و به همه موجودات هستی در تمام مراتبش بعنوان پاره ای از وجود خویش نظر کند.
در همین راستا و بر اساس مبانی نظری «فرادرمانی» و با تجربه و نتایج عملی بدست آمده در مورد تأثیر «فرادرمانی» بر افزایش رشد سلول در بافت پوست و بر روی گیاه که به تفصیل در این ویژه نامه بیان شده است و نشانی بر آن است که ساختار همه اجزای جهان هستی بر پایه عقل و هوشمندی است و اثباتی دیگر بر تئوری شعورمند بودن موجودات و توان تأثیرگذاری بر نرم افزار سلول وگیاه است و مهمتر اینکه، رافع این شائبه است که، تاثیر «فرادرمانی» بر روی انسان ممکن است از طریق تلقین و تمرکز اتفاق بیفتد. این باره سلول و گیاه دیگر قابل طرح، اظهار و ایجاد تردید در اثر «فرادرمانی» نیست و با قوت تمام این شائبه زدوده می شود.
تأکید می کنیم اتصال به هوشمندی حاکم بر جهان هستی، همانا بهره بردن از حلقه های رحمانیت است و این تأثیرات و نتایج را به دنبال خواهد داشت. به بیان دیگر همه اجزای هستی انعکاس دهنده اثر وجودی رحمانیت خداوند هستند.
با تأیید و تجربه ای که در بررسی موارد پیش روی داریم به این نتیجه نزدیک می شویم که می توان علم را به عقل، دانش را به بینش و یافته های عقل نظری را به تجربه های عملی مبدل ساخت و در نتیجه انسان متخصص را به تعهد و تعبد در برابر خالق هستی دعوت نمود و محقق علمی را به متحقق عملی رساند. به امیدآن روز
با صد هزار جلوه برون آمدی که من    
دکترویداپیرزاده